صبا راد (فاطمه راد) متولد 10 آگوست 1959 مجري برنامه "بياييد به خانه برويم" و روزي در مقابل بينندگان تلويزيون در تهران ظاهر شد.
صبا راد (فاطمه راد) متولد 10 آگوست 1959 مجري برنامه "بياييد به خانه برويم" و روزي در مقابل بينندگان تلويزيون در تهران ظاهر شد. او صحبت را در نمايش "ورزش-نشاط-سلامتي" از سال 1975 آغاز كرد و يكي از نويسندگان راديو است.
 
 
بي نام - كپي كنيد
آيا مي خواهيد از خريد بليط سفر استفاده كنيد؟ بليط را از تيك بان خريداري كنيدآيا مي خواهيد از خريد بليط سفر استفاده كنيد؟ بليط را از تيك بان خريداري كنيد
چشم اندازyektanet-logo-signتبليغاتFjmgL6JCNqDR
 
 
رضا + كوچان + نژاد
 آنچه ديگران مي خوانند:تجاوز به يك دختر معلول در تهران / تجاوز وحشيانهتبريك جالب همسر سام عسگري در يك فيلم فارسي +حمايت بهنوش بهتياري در عدم مصرف گوشت! + فيلم جنجاليماشين ميلياردر جوان رامبد در پشت صحنه جنجالي شد! + عكسابراز علاقه عاشقانه دختر به سردار آزمون در انظار عمومي + عكسelham-charkhande-namasktan-1
 
 
 
 
صابراد ، مجري سابق تلويزيون اخيراً يك برنامه جذاب اينترنتي را اعلام كرد.

كارما

اين روزها واژه كارما بسيار شنيده مي‌شود و در تيترهاي جنجالي بسياري نشريات كلمه كارما ديده مي‌شود. اما كارما يا كَرمه كه مفهومي در اديان و فلسفه شرقي محسوب مي‌شود، چگونه به فرهنگ عامه و جوامع سكولار غربي راه يافته است؟ و آيا برداشت‌هايي كه اين جوامع از كارما دارند، با مفهوم اصلي آن مطابقت دارد؟ در اين مقاله از 

قانون كارما چيست

به شما خواهيم گفت قانون كارما چيست و در ادامه با معناي اصلي كارما در آئين‌هاي مختلف و نقش كارما روي اعمال و رفتار انسان آشنا خواهيم شد.

قانون كارما چيست ؟

كارما يك كلمه سانسكريت به معناي عمل يا كنش است. اين قانون مفهومي همسو با قانون جذب دارد. كارما زيستكار يا عملكرد فرد در زندگي است. اين عملكردها ذاتاً و به طور خودكار نتايجي (انتقام كيهاني/الهي) را در اين زندگي و زندگي بعد به دنبال دارند. در قانون كارما هر عملي يك عكس العمل در پي دارد.

زماني كه ما مي انديشيم، سخن ميگوييم، يا هر نوع عملي انجام مي دهيم آغازگر نيرويي بوده ايم كه در نهايت يك عكس العمل به ما نشان خواهد داد. اين بازگشت نيرو ممكن است، تعديل شود، تغيير يابد يا تعليق شود. اما عموم مردم هرگز قادر نيستند كه آن عكس العمل را از بين ببرند.

كارما به اين معنا است كه در زندگي «وقتي چيزي مي‌كاريد، حتماً درو خواهيد كرد» تاجاييكه عواقب كامل اعمال خود را درك كنيد. قانون كارما اصل علت و معلول، كنش و واكنش، عدالت كيهاني و مسئوليت فردي است. قانون كارما براي سوق دادن شما بعنوان روح در سفر فردي‌تان در كيهان آغاز مي‌شود. كارما زماني به پايان مي‌رسد كه در توانايي خود براي عشق ورزيدن، كامل شده باشيد.

قانون كارما در جوامع مختلف

قانون كارما در جوامع مختلف

در فرهنگ شرقي، كارما يكي از مفاهيم اساسي هندوئيسم، بودائيسم، سيكيسم و جينيسم است. مفهومي كه به طور كلي به اهميت اعمال بشر اشاره دارد و مي‌گويد كردارهاي هر انسان، بر كيفيت اين زندگي و زندگي‌هاي بعدي او اثر مي‌گذارد.

رفتارهاي خوب كارماي خوب مي‌سازند و رفتارهاي بد كارماي بد در ادياني كه به تولد ادواري باور دارند، مانند هندوئيسم، بوديسم، و جينيسم، نتايج كارما به زندگي‌هاي بعدي نيز كشيده مي‌شود و در دوره‌هاي بعدي زندگي نيز به ظهور مي‌رسد. بر اين اساس، هر فرد، از طريق اعمالي كه انجام مي‌دهد باعث و باني رنج و شادي‌ها در زندگي (هاي) خود است.

اما در فرهنگ عامه غربي، كارما چنين مفهوم روحاني عميقي ندارد. در باور عامه، كارما يك قانون پاداش و جزا است. يك نيروي ماورائي كه به كارهاي خوب پاداش مي‌دهد و در ازاي كارهاي بد ما را تنبيه مي‌كند. اين برداشت از كارما توضيحي براي گرفتاري‌هايي است كه همه ما گاهي با آن‌ها مواجه مي‌شويم.

بوديسم يكي از شاخه‌هاي هندوئيسم محسوب مي‌شود ولي درباره تناسخ، قانون كارما و روح نظريات متفاوتي دارد. در باور بودايي، كارماي انباشته و ذخيره شده روح از يك زندگي به زندگي بعدي منتقل مي‌شود نه خود روح. در حقيقت بودايي‌ها به روح با معناي غربي آن اعتقاد ندارند بلكه به مجموعه‌اي از ويژگي‌هاي روح‌مانند معتقد هستند. 

چگونه قانون كارما را به نفع خودمان تمام بكنيم؟

هر كار درستي كه مي كنيد نتيجه اي خواهد داشت و اگر ميخواهيد در زندگي غرق در خوبي ها شويد، اعمال و افكار خوبي داشته باشيد. هم كارماي خوب داريم، هم كارماي بد. بنابراين تمام كارماها منفي نيستند.

اين ذات آدمي است كه بر وقايع منفي زندگي اش تمركز كند. اما اگر توجه مساوي به اتفاقات مثبت و منفي زندگي اختصاص دهيم، به استقبال قدرشناسي رفته ايم.

اولين قدم براي اينكه رفتار و كردارمان را مديريت بكنيم و هميشه با فركانس مثبت قدم برداريم اين است كه قوانين الهي را بدانيم و به آن ها اشراف داشته باشيم.

دومين قدم اينكه در زندگيمان اين قوانين را نهادينه كنيم در نظر داشته باشيد كه انسان جايزالخطا است و كسي نيست كه گناه و اشتباه نكرده باشد اما ميتوان اين اشتباهات را به حداقل رساند.

با دانستن اين قانون دريافتيم كوچك ترين عمل مثبت و منفي ما پاداش و مجازات دارد حال تصميم با خودمان است كه با قوانين خداوند همسو شويم يا به اعمال هميشگيمان ادامه دهيم.

چيزي كه كار ما را آسان و روحمان را زلال ميكند اين است كه اگر ميدانيم گناه و اشتباهي كرديم با انجام دادن كار نيك اثر اشتباهات و گناهان را كم رنگ كنيم.

كسي كه كمك رسان و تمام قدم هايش براي رسيدن به ذات خداوند باشد بي شك بازخورد اعمالش او را به وجد مي آورد و موفق ميكند و يك زندگي با عشق و شادي غير قابل وصفي را تجربه ميكند.

كارما ها در چرخه زندگي حتما روزي به خودمان باز مي گردند

قوانين كارما

در ادامه به ۱۲ قانون كارما كه اگر آنها را از صميم قلب درك كنيد مي‌توانيد زندگي‌تان را دگرگون سازيد پرداخته‌ايم:

- قانون فروتني و كارما

بايد از اتفاقاتي كه در زندگي برايتان مي افتد درس بگيريد وگرنه انقدر تكرار خواهند شد تا انها را بپذيريد. مثلا هنگامي كه ما به ديگران به چشم دشمن نگاه كرده يا انها را انسانهاي بدي مي بينيم نشانه ان است كه خودمان همچنان درگير خودخواهي هاي خود هستيم.

و تا زماني كه با اين اخلاق خود روبرو نشده ايم افراد مشابه سر راه ما قرار خواهند گرفت. بايد بپذيريم كه در خود ما مشكلي وجود دارد كه باعث مي شود اينگونه افراد به ما جذب شوند. پس بايد در رفع مشكل خود بكوشيم.

- قانون خلقت و كارما

قانون خلقت مي‌گويد زندگي خودبخود اتفاق نمي‌افتد، بلكه مستلزم مشاركت و همكاري شما است. چيزهايي كه ما را احاطه كرده‌اند سرنخ‌هايي از حالت دروني ما مي‌دهند. پس انچه را كه مي خواهي در زندگي داشته باشي ابتدا در درون خودت ايجاد كن.

- قانون تعالي و كارما

قانون تعالي مي‌گويد اگر مي‌خواهيد روح‌تان تعالي يابد، خودتان بايد تغيير كنيد، نه آدم‌ها و اشياي اطراف‌تان. چيزي كه روح ما را براي تعالي بارور مي‌كند درون ما است، نه بيرون ما. وقتي قلب‌مان را تغيير دهيم، دنياي‌مان را تغيير مي‌دهيم.

به نظر شما انتظار داشتن يك كودك بدون رفتار اشتباه درست است يا غلط؟
بعد از تولد فرزند ما با او در يك مسير مشترك قرار مي‌گيريم؛ مسيري كه در يك دوره هجده يا نوزده ساله او را در راهي درست هدايت كرده و به عنوان يك فرد بزرگسال و توانمند براي وارد شدن در محيط بزرگ‌تر يعني جامعه آماده‌اش مي‌كنيم.

در هنگام دخالت ديگران در تربيت فرزند چه بايد كرد؟

خيلي اوقات والدين به خاطر رفتاري كه فرزندشان در جمع از او سر مي‌زند شرمنده هستند و ترس اين را دارند كه ديگران در مورد آنها و فرزندشان چه قضاوتي مي‌كنند. زيرا والدين از اين واهمه دارند كه ديگران فكر كنند آنها در مورد تربيت فرزندان كوتاهي كرده‌اند و وظايشان را به درستي انجام نداده‌اند. در حاليكه براي مثال قرار نيست يك كودك 4 يا 5 ساله در آن سن كم به حد كمال و رشد خود برسد بلكه فرزند شما بناست در طي ساليان سال به رشد و كمال خود برسد. بنابراين طبيعي است در طي اين دوران اشتباهات زيادي از او سر بزند.

اما والدين در روند آموزش فرزند به جايي مي‌رسند كه بيش از هر چيزي بيشتر نگران قضاوت افراد جامعه در مورد خودشان هستند؛ اينكه آنها فرزندشان را خوب آموزش نداده‌اند و اهميت اين موضوع برايشان مهم‌تر از مشكلات احتمالي است كه ممكن است براي فرزندشان به وجود بيايد.

در واقع از همينجاست دخالت ديگران در تربيت فرزند شروع مي‌شود و والدين با داشتن چنين ديدگاهي به ديگران اجازه مي‌دهند كه وارد حريم آموزشي آنها با فرزندشان شوند. متاسفانه در جامعه ما چيزي به عنوان حريم فردي شناخته شده نيست و اين موضوع حتما بايد فرهنگ سازي شود. خصوصا در مورد آموزش فرزندان والدين بايد حريم فردي را در نظر بگيرند زيرا غفلت از اين موضوع باعث اثرات جبران ناپذيري به فرزندانشان مي‌شود.
 
دخالت ديگران در تربيت فرزند آيا تاثيري روي فرزندان هم مي‌گذارد؟
فرض كنيد از فرزندتان رفتاري سر زده كه اشتباه است. در اين شرايط به جاي اينكه مادر و پدر مستقيم فرزندشان را سرزنش كنند دايي خانواده، فرزندشان را سرزنش و گاه حتي تنبيه مي‌كند. هرچند توبيخ و تنبيه در آموزش فرزندان اساسا غلط است، اما وارد شدن دايي در حريم رابطه والدين و فرزند باعث مي‌شود كه فرزند مفهوم حريم شكني را ياد بگيرد.

اما وقتي پدر و مادر اجازه دخالت ديگران در تربيت فرزند و مهم‌تر از همه دخالت در حريم شخصي خود و فرزندشان را نمي‌دهند با اينكار احساس امنيت نيز در فرزندشان به وجود مي‌آورند. زيرا والدين براي فرزندشان مرجع قدرت به حساب مي‌آيند و اگر قرار باشد هركسي در اين بين در امر آموزش فرزندان دخالت كند و مرجع قدرت كودك شود شرايطي پيش مي‌آيد كه كودك مجبور است در مقابل همه اين افراد بله و چشم بگويد و هرگز نمي‌تواند شخصيت مستقل خود را شكل دهد.

كودكي كه در اين شرايط آموزش مي‌بيند به تدريج شان انساني خود را فراموش مي‌كند. اين فرزند در آينده وقتي وارد جامعه مي‌شود و براي مثال با بدرفتاري رئيس خود رو به رو مي‌شود نحوه برخورد درست را نمي‌داند زيرا در زمان كودكي اين موقعيت را هرگز برايش فراهم نساختيم. در آن زمان هركسي به خودش اجازه مي‌داد كه راجع به فرزندمان هر نظري دلش خواست بدهد.

به عقيده من حالت ايده‌آل آن اين است كه اگر پدر و مادر مرتكب خطايي در امر آموزش فرزند شدند و بنا باشد كسي در اين مورد دخالت كند فقط دولت به نمايندگي جامعه اين مسئوليت را بر عهده گيرد زيرا اگر كودك مورد بدرفتاري قرار بگيرد در آينده باعث آسيب به جامعه خواهد شد. بنابراين اثرات منفي دخالت ديگران در تربيت فرزند تنها مربوط به خود او نيست و پيامدهاي بزرگ‌تري دارد.

تاثيرات دخالت ديگران در تربيت فرزند

 
حساسيت خانواده‌ها براي رفتار بي نقص بچه‌ها چه پيامدي دارد؟
فرهنگ غلطي كه در جامعه ما وجود دارد باور به «اشتباه نكن» است. والدين با بايد و نبايد و كنترل فرزند او را در يك محيطه ايزوله تحت آموزش قرار مي‌دهند. در اين شرايط وقتي فرزندشان به سن 18 سالگي رسيد و وارد جامعه شد مهارت‌هايي مانند تصميم گيري و مهارت انتخاب را ندارد زيرا هميشه با بايد و نبايدهايي كه خانواده‌اش برايش مشخص كرده است زندگي كرده و در نتيجه باز هم به دنبال كسي است كه او را تحت كنترل داشته باشد. حالت برعكس آن هم ممكن است اتفاق بيفتد يعني اين شخص درآينده تبديل به يك شخص مستبد شده و در زندگي زناشويي‌ به همسرش مدام بايد و نبايد خواهد گفت. متاسفانه در اين حالت شاهد تكرار همان چرخه غلط هستيم.

يادمان باشد فرزند شما از همان لحظه‌اي كه به دنيا آمد يك انسان است و داراي شان انساني است و والدين حق ندارند شان انساني فرزندشان را زير پا بگذارند. وقتي شان انساني فرزندمان را بپذيريم ديگر به خودمان اجازه نمي‌دهيم كه با فرزندمان تحقيرآميز صحبت كنيم.

بنابراين بايد دو اصل را در نظر بگيريم. اول اينكه فرزند ما قرار نيست از همان ابتدا كامل باشد و مساله مهم ديگر اين است كه او به عنوان يك انسان شان انساني دارد. وقتي به اين 2 اصل اعتقاد داشته باشيم در هنگام انتقاد و سرزنش ديگران در مورد رفتار فرزندمان ديگر آنقدر ناراحت و عصبي نمي‌شويم و به اصطلاح عاميانه به ما بر نمي‌خورد. فرزند ما در حال طي كردن دوره رشد خود است و تمام اين رفتارها طبيعي است.

حتي وقتي موضوع شان انساني وسط مي‌آيد من ترجيح مي‌دهم كه به جاي واژه «تربيت» از واژه «آموزش» استفاده كنم.

بهترين راهكار براي جلوگيري از دخالت ديگران چيست؟
همانطور كه بارها تاكيد كرده‌ايم قبل از آموزش فرزندان اين پدر و مادر هستند كه بايد آموزش‌هاي لازم را در اين زمينه ببينند. به عبارتي تا شما يك فرد بزرگسال نباشيد از عهده آموزش فرزندتان بر نمي‌آييد. يعني اگر والدين هنوز كودكي هستند كه دنبال تاييد ديگران هستند نمي‌توانند به خوبي فرزندشان را تحت آموزش درست قرار دهند.

اما يادمان باشد ما قرار نيست به عزيزانمان توهين يا بدرفتاري كنيم بلكه قرار است به بهترين شكل ممكن به آنها بگوييم كه حريم آموزشي شما و فرزندتان را رعايت كرده و به آن احترام بگذارند. اگر دخالت ديگران در تربيت فرزندمان همچنان ادامه داشت و تكرار شد در نهايت بايد حريم خود را به روي ديگران ببنديم و مانع آسيب فرزندمان شويم. ما نمي‌توانيم تنها به خاطر اينكه ديگران از ما دلخور و آزرده نشوند اجازه دهيم در امر آموزشي فرزندانمان دخالت كنند.

اگر شخصي از اقوام نزديك مانند دايي، خاله، عمه يا حتي مادربزرگ و پدربزرگ در امر آموزش فرزندمان اظهارنظر و يا دخالت كردند ابتدا از آنها به خاطر علاقه و اهميتي كه به فرزندتان مي‌دهيد تشكر كنيد. سپس به او بگوييد كه روش آموزشي شما براي فرزندتان متفاوت و مختص خودتان است. تصور نكنيد با اينكار به آن شخص توهين و يا بي احترامي كرده‌ايد چون شما جمله زشتي به زبان نياورده‌ايد بنابراين حتي اگر اين خواهش در مقابل فرزند هم صورت بگيرد هيچ ايرادي ندارد. حتي فرزندتان نيز با مشاهده اين اتفاق ياد مي‌گيرد كه اگر كسي وارد حريم شخصي او شد نيازي به توهين نيست و قاطعانه مي‌توان برخورد كرد. در اين فضا كودك احساس امنيت مي‌كند.

آيا به‌خوبي با ديگران كار مي‌كنيد و راهنماي خوبي هستيد؟ اين دو ويژگي شايد از شما يك مدير خوب بسازد، اما براي اينكه عنوان مدير موفق به شما اطلاق شود، بايد از ويژگي‌هاي ديگري نيز برخوردار باشيد. در تعيين اينكه آيا شما مدير موفقي خواهيد شد يا نه، عواملي نقش دارند. خبر خوب اين است كه ويژگي‌هاي يك مدير موفق، لزوما نبايد ذاتي باشند و به‌صورت اكتسابي نيز مي‌توان آنها را به‌دست آورد. اگر در فكرِ مديريت هستيد، اين ۲۵ ويژگيِ مديران موفق را به‌خاطر داشته باشيد.

يك مدير خوب و موفق حتما اين ويژگي و روش ها را دارد

ويژگي‌هاي شخصي

برخورداري از ويژگي‌هاي شخصي به بهتر شدنِ شما و تعاملات‌تان با ديگران كمك مي‌كند و از شما مدير موفقي مي‌سازد كه ديگران براي آن احترام قائلند و از پيروي كردن از او احساس رضايت مي‌كنند.

۱. خودانگيزي

اگر مدير از خودانگيزي برخوردار نباشد، نمي‌تواند به ديگران انگيزه بدهد. خودانگيزي يا به‌ عبارتي، تواناييِ انگيزه دادن به خود و پذيرفتن وظايف، از ويژگي‌هاي شخصي يك مدير موفق است.

۲. صداقت

كارمندان به مدير موفق اعتماد مي‌كنند، چون به صداقت او ايمان دارند. يك مدير موفق از حق‌ كارمندانش دفاع مي‌كند، از قوانين سرپيچي نمي‌كند، به گفته‌هايش پايبند است و صداقت توشه‌ي راه اوست.

۳. قابليت اعتماد

يك مدير موفق بايد قابل‌اعتماد باشد و رؤسا و زيردستانش بتوانند روي او حساب باز كنند.

«راستش را بخواهيد، اين اعتماد افراد است كه به شما قدرت زيادي مي‌دهد. جلب اعتماد ديگران قدرتمندتر از تمام تكنيك‌هاي مديريتي است.»

– لينوس توروالدز

۴. خوش‌ بيني

آيا شما با اميد، چشم‌به‌راه آينده هستيد؟ نگرش خوش‌بينانه‌ي يك مدير، روحيه‌‌ي كارمندانش را بالا مي‌برد، الهام‌بخش آنهاست و باعث مي‌شود از كاري كه انجام مي‌دهند، لذت ببرند.

۵. اعتماد به‌ نفس

شما بايد بتوانيد تصميمات‌تان را با اعتمادبه‌نفس بگيريد و به ديگران نشان بدهيد كه قادر به تصميم‌گيري‌هاي درست هستيد. اعتمادبه‌نفس شما به نفع اطرافيان‌تان است و ناخودآگاه به آنها منتقل مي‌شود.

۶. آرامش

يك مدير موفق در مواجهه با سختي‌ها نااميد نمي‌شود و تواناييِ آرام ماندن در شرايط بحراني و انجام اقدامات لازم از خصوصيات چنين فردي است.

۷. انعطاف‌پذيري

ميزان خاصي از انعطاف‌پذيري براي انطباق با موقعيت‌هاي مختلف، لازمه‌ي مقام مديريت است.

ويژگي‌هاي كاري

براي يك مدير موفق، داشتن هوش كسب‌وكار مهم است. با اينكه نياز نيست ميزان هوش يك مدير در حدِ هوش يك معامله‌گر حرفه‌اي باشد، اما آشنايي با اصول و روال اساسي كسب‌و‌كار براي او مفيد خواهد بود.

۸. دانش صنعت

شما از صنعتي كه در آن مشغول به‌كار هستيد، چقدر آگاهي داريد؟ براي اينكه بتوانيد پاسخ‌گوي پرسش‌ها باشيد و كارهايتان را به‌نحو مؤثري انجام بدهيد، بايد از دانش صنعت برخوردار باشيد. شايد كارگران نيازي به دانش صنعت نداشته باشند، اما يك مدير موفق، تاحدودي از اين دانش برخوردار است.

۹. آشنايي با زمان واگذاري

يك مدير موفق مي‌داند كه مي‌تواند برخي از وظايفش را به ديگران واگذار كند، همچنين مي‌داند چه كساني آن وظايف را با موفقيت انجام مي‌دهند و در اين راه از كمك گرفتن از اين افراد، دريغ نمي‌كند.

«مديران موفق كساني هستند كه از درك كافي برخوردارند و مي‌دانند چه كساني را براي انجام خواسته‌هايشان انتخاب كنند، همچنين از خويشتن‌داري كافي برخودارند و در كاري كه به ديگري واگذار كرده‌اند، دخالت نمي‌كنند.»

– تئودور روزوِلت

۱۰. رويكرد سازماني

براي اينكه مدير موفقي باشيد بايد رويكرد سازماني را سر لوحه‌ي كارتان قرار بدهيد. روند پيشرفت پروژه‌ها، كارمندان و وظايف‌شان را پيگيري كنيد تا در جريان اموري قرار بگيريد كه بايد در كسب‌وكارتان به آنها رسيدگي شود.

۱۱. مديريت مقدماتي مالي

با مفاهيم مقدماتي مالي آشنايي داشته باشيد تا بدانيد چگونه مسائل مالي مربوط به پروژه‌ها را مديريت كنيد.

۱۲. سلسله‌ مراتبِ كاري

شما بايد سلسله‌ مراتب كارتان را بشناسيد و از آن پيروي كنيد. حتما وظايف‌تان را درك كنيد و بدانيد گزارش كارتان را بايد به چه كسي بدهيد. همچنين بايد از نحوه‌ي تأثير سازمان بر زيردستان خود آگاهي داشته باشيد.

۱۳. مفاهيم حقوقي

نياز نيست كارشناس مسائل حقوقي باشيد، اما بايد مفاهيم حقوقي در حيطه‌هاي آزار و اذيت جنسي، روش‌هاي صحيح استخدام و اخراج، محرمانه بودن و مسائل ديگر را درك كنيد.

ويژگي‌هاي ارتباطي

يك مدير موفق بايد بتواند به‌نحو مؤثري ارتباط برقرار كند. شايد از ويژگي‌هاي مختلفي كه به ارتباطات مربوط مي‌شوند، تعجب كنيد. حتما توانايي خود را براي برقراري ارتباط تقويت كنيد. اگر مي‌خواهيد هم‌زمان با انجام وظايف مديريتي‌ خود، به‌خوبي با ديگران ارتباط داشته باشيد، سعي كنيد از ويژگي‌هاي زير برخوردار شويد:

۱۴. ارتباطات نوشتاري

ياد بگيريد در قالب‌ ايميل، يادداشت و پيام تشكر، به‌نحو مؤثري با ديگران ارتباط برقرار كنيد. طرزِ نگارش يك مدير موفق بايد حرفه‌اي و بدون اشتباهات دستوري باشد.

«ميزان انگيزه‌ي يك كارمند نتيجه‌ي مجموع تعاملاتي است كه با مدير خود دارد.»

– باب نِلسون

۱۵. سخنراني

سخنراني كردن، اعلام رسمي خبرها و بيان دقيق ايده‌ها در مصاحبه‌ها يا خطاب به كارگران از ويژگي‌هاي يك مدير موفق است.

لباس محفلي به لباس­ هايي گفته مي­ شود كه در مهماني­ هايي همچون جشن عروسي ، تولد، مهماني ­هاي رسمي مربوط به كار ، يك شام دوستانه، تشييع جنازه و … پوشيده مي شود. ساختار لباس هاي محفلي بايد به گونه­ اي باشد كه كاملا از لباس راحتي متمايز باشد.

براي خريد لباس هاي محفلي زنانه نكات مهمي وجود دارد كه بايد در نظر داشته باشيد، چرا كه لباس مناسب شما بايد زيبا و راحت باشد. هر چند نكات زيادي وجود دارد كه بايد به آن ها دقت شود، اما بسته به نوع مراسم شما بايد مواردي را در نظر داشته باشيد. در اين مطلب به مهم ترين نكات و راهنماي خريد لباس هاي محفلي 2020 به همراه عكس لباس هاي محفلي مي پردازيم.

نكاتي مهم درباره خريد لباس محفلي زنانه

لباس محفلي دخترانه و زنانه بايد به گونه‌اي باشد كه نقاط قوت شما را برجسته تر كند به عنوان مثال اگر پاهاي زيبا داريد بايد لباسي بپوشيد كه توجه افراد را به سمت پاهاي شما جلب كند و اگر بالاتنه جذابي داريد بهتر است لباسي بپوشيد كه افراد را به سمت بالا تنه شما جذب كند

اگر شخصي با قد بلند و لاغر هستيد از پوشيدن پيراهن هاي ماسكي و راسته خودداري كنيد زيرا اين نوع لباس ها باعث مي شود شما لاغرتر به نظر برسيد در عوض اگر فردي چاق و كوتاه قد هستيد بهتر است از لباس هاي بلند و راست استفاده كنيد تا هم كشيده تر به نظر برسيد و هم چاق بودنتان را كنترل كنيد البته به اين نكته توجه كنيد كه افراد چاق نبايد لباس هاي شلوغ و پف دار بپوشند زيرا باعث چاق تر نمايش دادن آن ها و كوتاه تر شدن شان مي شود

به طور كلي در راهنماي خريد لباس هاي محفلي دخترانه هر لباس محفلي كه براي خانمهاي چاق ناخوشايند است براي خانمهاي ريزنقش مي تواند ايده آل باشد لباس‌هاي پف‌دار دنباله دار عروسكي دامن هاي كلوش و خلاصه هر آنچه كه براي افراد درشت مناسب نيست براي افراد لاغر مناسب است به طور كلي خانمهاي لاغر بايد لباس هايي را انتخاب كنند كه كمي آنها را درشت تر نشان بدهد.

انتخاب لباس محفلي با توجه به قد

قد بسيار در انتخاب مدل لباس هاي محفلي مهم است اگر قد شما كوتاه است از لباس هاي يقه گرد استفاده نكنيد لباسهاي يقه هفت براي شما بهتر هستند زيرا توجه افراد را به سمت بالا تنه شما جذب مي‌كند اگر قد كوتاه و متوسط اي داريد لباس هاي بلند را استفاده نكنيد از لباس هاي بالاي زانو استفاده كنيد تا قد بلند‌تر به نظر برسيد.

رنگ در لباس محفلي

لباس هاي روشن براي پوست هاي تيره و لباس هاي تيره براي پوست هاي روشن مناسب هستند بايد رنگ لباس هايتان متضاد پوست تان باشد پس در انتخاب رنگ لباس نيز دقت كنيد.

در بحث راهنماي خريد بهترين لباس هاي محفلي زنانه رنگ پوست بسيار مهم است و حتماً بايد به پوست شما دقت شود لباسي كه انتخاب ميكنيد بايد به رنگ شما بيايد به عنوان مثال خانم‌هايي با رنگ پوست روشن بهتر است از رنگ تيره استفاده كنند خانم هايي كه پوست سبزه دارند مي توان رنگ هاي روشني همچون صورتي و آبي و غيره استفاده كند.

همه مي‌خواهند در كاري كه انجام مي‌دهند موفق باشند. همه ما تلاش‌ مي‌كنيم به موفقيت دست يابيم. درنتيجه، دائما از خود مي‌پرسيم كه چگونه مي‌توان موفق‌تر شد و به راه‌هاي مختلف موفق‌شدن فكر مي‌كنيم.

مانعي كه باعث شكست شما مي‌شود

براي موفقيت روش‌هاي جالب و اميدبخش بسياري وجود دارد، مانند كسب عادات سودمند براي افزايش كارايي، اما معمولا وجه ديگر ماجرا را ناديده مي‌گيريم، ما چندان به موانع موفقيت توجه نمي‌كنيم و اين شايد خنده‌دار باشد، زيرا ما در جستجوي موفقيت هستيم ولي كاملا فراموش مي‌كنيم چه موانعي ما را از رسيدن به اهدافمان بازمي‌دارند.

بخش زيادي از زمان‌مان را صرف جستجوي موفقيت مي‌كنيم اما از خود نمي‌پرسيم چه چيزي‌هايي مانع موفقيت‌مان مي‌شوند. درنتيجه بارها با مشكلات مشابه روبه‌رو مي‌شويم. وقت آن رسيده كه اين مسئله را حل كنيم. در اين مقاله موانع موفقيت را با هم بررسي مي‌كنيم.

۱. نداشتن چشم‌انداز 

افراد زيادي درباره اهميت هدف‌مندي صحبت مي‌كنند. آنها مي‌گويند: «پيش از آنكه كاري را شروع كنيد، هدفتان را مشخص كنيد.» ما به اين نصيحت عمل مي‌كنيم و به هدف‌هاي بزرگي فكر مي‌كنيم كه مي‌خواهيم آنها را عملي كنيم. تصميم مي‌گيريم نمرات عالي كسب كنيم، شغل پردرآمد داشته باشيم، ترفيع بگيريم و غيره.

اگر چيزي را مي‌خواهي، كافي است براي خودت هدف تعيين كني و براي رسيدن به آن تلاش كني.اما در بسياري مواقع محركي براي رسيدن اين اهداف و گذر از محدوديت‌هاي‌مان نداريم. ازاين‌رو براي دنبال‌ كردن اهداف‌مان به‌اندازه كافي باانگيزه و مصمم نيستيم و دليلي براي ادامه دادن و پيمودن باقي مسير موفقيت نداريم. چيزي تشويق‌مان نمي‌كند كه حتي به بزرگ‌ترين مشكلاتي كه با آنها روبه‌رو مي‌شويم توجه كنيم.

ممكن است براي مدت كوتاهي هدف‌هاي‌مان را باانگيزه زياد دنبال كنيم، اما كم‌كم انگيزه‌مان كاهش مي‌يابد تا اينكه درنهايت به چيزي كمتر رضايت مي‌دهيم.علت اين اتفاق آن است كه بيشتر افراد چشم‌اندازي اساسي از زندگي‌شان ندارند. كار آنها مانند ساختن مجلل‌ترين خانه ها بدون ساختن پي است. درنتيجه بيشتر تلاش‌هايشان از همان اول محكوم به شكست است.

اگر از اين زاويه به قضيه نگاه كنيم، نداشتن چشم‌انداز يكي از بزرگ‌ترين موانع موفقيت است.يك چيز بين همه آدم‌هاي بسيار موفق مشترك است و آن، داشتن چشم‌انداز است. اين احساس كه براي هدفي بزرگ‌تر تلاش مي‌كنيد، انگيزه و مقاومت شما را افزايش مي‌دهد.

اين كار شايد يكي از مهم‌ترين راه‌هاي كسب انگيزه باشد. انگيزه به شما كمك مي‌كند تا از پس همه مشكلات بربياييد. اراده و تمركز بالا براي رسيدن به موفقيت ضروري است، اما درنهايت داشتن هدف مناسب، موفقيت‌هاي بزرگ را از موفقيت‌هاي كوچك جدا مي‌كند.اگر چشم‌اندازي داشته باشيد كه به شما انگيزه‌ بدهد، وقتي همه كم مي‌آورند شما هم‌چنان ادامه مي‌دهيد.

نكاتي براي از بين بردن خط و خش ميز هاي شيشه اي